شیوهفرهنگ مترادف و متضاد۱. عشوه، فسون، کرشمه، ناز ۲. اسلوب، جور، راه، روال، روش، روند، سبک، سیاق، طرز، طریقه، گونه، متد، مشی، منوال، نحو، نمط، وضع، هنجار
تداولفرهنگ مترادف و متضاد۱. جریان، رسم، رواج، رونق، شیوع، عادت، عرف ۲. کاربرد، استعمال ۳. رایج شدن، رواج یافتن، شایع شدن
سپری شدنفرهنگ مترادف و متضادپایان یافتن، گذشتن، منقضی شدن، تمام شدن، به اتمامرسیدن، گذشتن، طی شدن، به سررسیدن ≠ شروع شدن
سرایت کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اثر کردن، تاثیر گذاشتن ۲. انتقال یافتن، شیوعیافتن، شایع شدن، اشاعه یافتن، منتقل شدن، گسترش یافتن ۳. رخنه کردن، نفوذ کردن