معنی شکیلا | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

باحوصله، بردبار، حلیم، خویشتندار، رزین، صابر، صبور، متحمل ≠ بیحوصله

بردباری، تحمل، شکیب، صبر، صبوری، مصابرت ≠ ناشکیبایی

۱. چشمنواز، قشنگ، متناسب ۲. خوشاندام، خوشگل، زیبا

۱. موسسه، اداره، نهاد تنظیمات، سازمان، ۲. دفترودستک ۳. اسباب، اثاثیه

چاخان، حقهباز، شیاد، متقلب، مشعبد، نیرنگباز ≠ درستکار

صبر کردن، شکیبایی به خرج دادن، طاقت آوردن

۱. شکیل، زیبا، چشمنواز ۲. خوشتراشخورده، خوشتراشیده، خوشساخت، خوشطرح

۱. شکیل، خوشساخت، خوششکل، خوشاندام، زیبا ≠ بدترکیب ۲. موزون ≠ ناموزون ۳. متناسب، زیبا، خوشاندام، چشمنواز ≠ بدترکیب

۱. شکیل، چشمنواز، زیبا ۲. خوشتراش، خوشساخت ≠ بدشکل، بیقواره، بدفرم

۱. حمول، شکیبا، صابر، صبور ۲. قابل تحمل ≠ تحملناپذیر، تحملفرسا، طاقتفرسا شکیبسوز،