شکستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اقاله، خردشدن، خرد کردن، ریزریز کردن، گسستن ۲. تکسیر، کسر ۳. درهمشکستن، مغلوب کردن، منهزم ساختن
طلسم شکستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. طلسمشکنی کردن، طلسمزدایی کردن، باطلالسحر کردن، جادوزدایی کردن ۲. مانعزدایی کردن، طلسمگشایی کردن، رفع موانع کردن
شکستفرهنگ مترادف و متضاد۱. حرمان، ناکامی ۲. انحطاط، انخفاض، انهزام، مغلوبی، هزیمت ۳. انکسار، خردشدن، شکستگی ≠ پیروزی