شادفرهنگ مترادف و متضادبانشاط، بشاش، خرم، خشنود، خندان، خوش، خوشحال، خوشدل، خوشوقت، زندهدل، سردماغ، شادمان، شنگول، فارغ، مبتهج، محظوظ، مسرور، مشعوف ≠ اندوهگین، مغموم
مشاهدفرهنگ مترادف و متضاد۱. شهادتگاهها، مقبرههای شهیدان، مشهدها، زیارتگاهها ۲. تجلیگاه، تجلیگه ۳. کشف، شهود