حاکمفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمر، داور، دیان، سائس، صاحباختیار، عامل ۲. ساتراب، شهربان، استاندار، امیر، پیشوا، حکمران، شاه، فرماندار، فرمانروا، والی ۳. برنده، حقدار ≠ محکوم ۴. چیره، مسلط
خندانفرهنگ مترادف و متضاد۱. بشاش، خندهرو، خوشرو، خندهناک، شاد، شادان، شادمان، گشادهرو، متبسم، مسرور، مشعوف ≠ گریان، گرفته ۲. شکفته، شکوفا ≠ نشکفنه
مشعوففرهنگ مترادف و متضاد۱. خرسند، خرم، خندان، خوشوقت، شاد، شادان، محظوظ، مسرور ۲. دلباخته، شیفته ≠ مغموم