برشمردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. شمارش کردن، شماره کردن، شمردن، حساب کردن ۲. بازگو کردن، بیان کردن، ذکر کردن، باز گفتن ۳. به حساب آوردن، قلمداد کردن، محسوب داشتن
حسابفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمار، شمارش، شماره، شمار ۲. اندازه، تعداد، حد، عده ۳. سیاهه، بیلان ۴. محاسبه، شمردن ۵. ریاضی ۶. بدهی، قرض ≠ طلب، بستانکاری ۷. صورت حساب ۸. تخمین، برآورد ۹. ق
حساب کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. شماره کردن ۲. شمردن، محاسبه کردن ۳. سنجیدن ۴. برآورد کردن ۵. شمارش، محاسبه ۶. محسوبداشتن ۷. خیال کردن، فرض کردن، فکر کردن