معنی شماره ترتیبی

جست‌وجوی مشابه

تعداد، حساب، دانه، رقم، عدد، عده، نمره

آبژ، اخگر، جرقه، شرار، شرر، شعله، لهیب

۱. رقم، عدد، نمره ۲. اندازه، حد، شماره، عداد ۳. حساب ۴. آمار، تعداد

احتساب، حساب، محاسبه

۱. ازگ، غصن ۲. شجن، شعبه، فرع ۳. گروه ۴. شاخابه ۵. شاخ

۱. شماره کردن ۲. شمردن، محاسبه کردن ۳. سنجیدن ۴. برآورد کردن ۵. شمارش، محاسبه ۶. محسوبداشتن ۷. خیال کردن، فرض کردن، فکر کردن

۱. شماره ۲. رقم، شمار، عدد

۱. شمارش کردن، شماره کردن، شمردن، حساب کردن ۲. بازگو کردن، بیان کردن، ذکر کردن، باز گفتن ۳. به حساب آوردن، قلمداد کردن، محسوب داشتن

۱. آماردن، شماره کردن، محاسبه کردن ۲. شمارش، محاسبه

۱. چراغ، شماره، شماله، قندیل، موم ۲. جرقهزا