شجاعفرهنگ مترادف و متضادباجرات، بهادر، بیباک، پهلوان، تهمتن، جسور، جنگاور، جنگجو، جنگی، دلاور، دلیر، رشید، شیردل، مبارز، نترس، نیو ≠ جبون
شجاعتفرهنگ مترادف و متضادپرجگری، پهلوانی، جلادت، ، جنگاوری، جنگجویی، دلاوری، دلیری، رشادت، شهامت، قهرمانی، مردانگی، یلی ≠ جبن
پرتوفرهنگ مترادف و متضاد۱. اشعه، تاب، تابش، درخشش، روشنایی، روشنی، سو، شعاع، شعشعه، ضیا، فروغ، نور ۲. اثر، نقش
تابشفرهنگ مترادف و متضاد۱. برافروختگی، پرتو، تاب، تشعشع، تلالو، درخشش، روشنی، شعشعه، فروغ، لمعان، نور ۲. تف، حرارت، گرمی
تابندگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. تابش، تشعشع، تلاءلو، درخشش، درخشندگی، شعشعه، فروغ، نورافشانی ۲. برق، جلا ≠ تیرگی