151 مدخل
۱. علامت، نشان، نشانه، ۲. راه، رسم، روش، عادت ۳. آرمان ۴. زیرجامه ≠ دثار
اشعه، پرتو، درخشندگی، روشنی، نور
آداب، رسوم، سنن، مناسک
۱. کوهراه ۲. دروا، دره ۳. قبیله ۴. ناحیه
افسون، تردستی، ترفند، چشمبندی، حقه، حیله، سحر
شعلهور، محترق، مشتعل ≠ خاموش، منطفی
شعر خواندن
افروخته، زبانهکش، شرربار، شعلهناک، لاهب، لهیبگر، مشتعل
شعلهورشدن، برافروختن
شعبدهباز، مشعبد