معنی شظیف | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

ارجمند، اصیل، باشرف، ، بانجابت، بزرگوار، سرافراز، شرافتمند، عالیقدر، عفیف، کریم، مجید، محترم، نبیل، نجیب ≠ وضیع

بلندنسب، پاکنژاد، عالیگوهر، عالینسب، والاتبار، والاگوهر ≠ بدگهر

حیران، خاطرخواه، دلباخته، دلداده، شیدا، عاشق، مجذوب، مجنون، مفتون، واله، وامق

شریف، محترم، اصیل

شریفنسب، عالینژاد، نجیبزاده، نژاده، والاتبار

شیفتهشدن، مفتون گشتن، دلباخته شدن، واله گشتن

شیفتهشدن، واله گشتن، شیدا شدن، عاشق شدن، فریفتهشدن، دلباخته گشتن، مجذوب شدن ≠ فتنهگشتن

شیفته کردن، عاشق کردن، فریفته کردن، شیدا کردن، دلباخته کردن، مجذوب کردن ≠ فتنه کردن