معنی شرور | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

بدجنس، بدکار، بدکردار، خبیث، سنگدل، شریر، شیطان، ناتو ≠ سلیم

اخگر، جرقه، شراره، شرر، لهب، لهیب

بدی، بدخواهی، خباثت، رذالت، شیطنت، فتنهانگیزی، فساد ≠ نیکی

آبژ، اخگر، جرقه، شرار، شرر، شعله، لهیب

اخگر، بارقه، جرقه، شرار، شراره، شعله، لهب، لهیب

پرلهیب، شعلهور، مشتعل

بدجنس، شرور، متقلب، ناجنس، ناسازگار، ناموافق ≠ درستکردار

۱. آسیب، آفت، آهو، عیب، وصمت ۲. بد، شرور، شریر

بدذات، بدطینت، بدکار، بدکردار، بدنفس، بدنهاد، پاشنهسابیده، شرور، شریر، متقلب، ناتو، ناجوانمرد ≠ خوشذات، نیکنهاد، خوشجنس

۱. بدجنس، بدذات، زشتکار، شرور، شریر، ناجنس ≠ نیککردار، صالح ۲. بدعمل، بدفعال، بدفعل، بدکار

بیرحم، بیشفقت، جفاکار، درشتخو، سگدل، شرور، شریر، شقی، ظالم، قسی، قسیالقلب