شرطلبفرهنگ مترادف و متضادآشوبطلب، بلواگر، شربهپاکن، ماجراجوطلب، مفسد، مفسدهجو، واقعهطلب ≠ خیرخواه، صلحجو، مصلح
پارهپارهفرهنگ مترادف و متضادبخشبخش، تکهتکه، چاکچاک، شرحهشرحه، قسمتقسمت، قطعهقطعه، لختلخت، مرقع، مندرس
پاسبانفرهنگ مترادف و متضادپاسدار، پلیس، چاوش، حارس، شحنه، شرطه، عسس، گزمه، گماشته، نگهبان، محافظ، محتسب، مستحفظ