شدتفرهنگ مترادف و متضاد۱. تشدد، تندی، حدت، درشتی، سختی، سورت، صلابت، ضراء، عذاب، قوت، نجدت، نکراء ۲. بسیاری، فراوانی، کثرت ≠ لطف
شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. صیرورت، گردیدن، گشتن ۲. رفتن، روانشدن، عازمشدن ۳. گذشتن، منقضیشدن ≠ اتیان، رسیدن، فرارسیدن
باب شدنفرهنگ مترادف و متضادتداول یافتن، رایجشدن، رواج یافتن، متداول شدن، مد شدن، معمولشدن ≠ منسوخ شدن، دمده شدن، ازمد افتادن
ممکن شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. میسر شدن، امکان یافتن، مقدور شدن ۲. عملیشدن، به حقیقت پیوستن، محقق شدن
حساب پس دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارائه کردن (عملکرد)، پاسخگو بودن، توضیحدادن ۲. مجازات شدن، کیفر یافتن