شاخفرهنگ مترادف و متضاد۱. سرون، شخ، قرن ۲. شاخسار، شاخه، غصن ۳. شاخابه ۴. پیشانی، ناصیه ۵. پاره، قطعه
شاخصفرهنگ مترادف و متضاد۱. شاخصه، علامت، نما، نماینده ۲. مشخص، معلوم ۳. برجسته، ممتاز، مهم ۴. پایه، ماخذ ۵. میله، نصیبه
مات کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. به تعجبواداشتن، شگفتزده کردن، مبهوت کردن، بهتزده کردن ۲. حیران کردن، حیرتزده کردن، متحیر کردن، سرگردان کردن ۳. عاجز کردن، درمانده کردن ۴. در تنگنا قرار دادن
تمایزفرهنگ مترادف و متضاد۱. اختلاف، تباینتفاوت، فرق ≠ تماثل ۲. وجه ممیزه، شاخصه ۳. جدا کردن ۴. جدا بودن، تفاوت داشتن