سامفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیماری، مرض، ناخوشی ۲. ورم، آسم ۳. سرسام، دوار ۴. خیزران ۵. سمی، زهردار، خطرناک، زهرناک ≠ بیزهر، غیرسمی ۶. آتش ≠ آب
ستمفرهنگ مترادف و متضادآزار، اجحاف، ایذا، بغی، بیداد، بیدادگری، تطاول، تعدی، جبر، جفا، جور، حیف، ظلم، مظلمه ≠ مهر
ستم کردنفرهنگ مترادف و متضادجور کردن، جفا کردن، تعدی کردن، ظلم کردن، بیدادگری کردن، تطاول کردن، آزار کردن