سیاحت کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جهانگردی کردن، گردشگری کردن، آفاقپوییدن، آفاقپویی کردن ۲. سیروسفر کردن ۳. نگاه کردن، دیدن ۴. گردش کردن
ساحتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پهنه، پیشگاه، جولانگاه، محوطه، عرصه، قلمرو، گستره، میدان ۲. حیاط، صحن، فراخنا، فضا، قلمرو ۳. ناحیه ۴. مرتبه، حد، سطح ۵. درگاه، آستانه
سماحتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بخشش، بخشندگی، بلندهمتی ۲. جوانمردی ۳. نیکوئی ۴. تساهل، اغماض، گذشت، ملایمت