46 مدخل
ارتشی، جنگاور، خیلتاش، قشونی، لشکری، نظامی
خطاکار، سهوکننده، غافل، فراموشکار
ارتش، جند، جیش، خیل، رژیمان، فوج، قشون، گند، لشکر، هنگ
تاریکی، تیرگی، ظلمت، سواد، کبودی ≠ سپیدی
سپاهی، سرباز، لشکری، نظامی
ارتشی، سپاهی، سرباز، نظامی ≠ کشوری
ارتشی، سپاهی، سرباز، قشونی، لشکری
۱. سرباز، سپاهی ۲. سربازروسی
جنگجو، حربی، دلاور، دلیر، رزمنده، سپاهی، شجاع، مبارز، محارب، نبرده