معنی سپاس | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. ثنا، حمد، ستایش ۲. درود، ۳. امتنان، تشکر، حقشناسی، شکر، قدردانی، منت، شکرگزاری ≠ کفران، ناشکری

شکر کردن، شکرگزار بودن، سپاسدار بودن، منتپذیربودن، شاکر بودن

۱. حمدگفتن، ستایش کردن ۲. قدردانی کردن، سپاسگزاری کردن، حقشناسی کردن ۳. تشکر کردن، امتنان داشتن

شاکر، شکرگزار، قدردان، منتپذیر، نمکشناس ≠ کفور

امتنان، تشکر، سپاسگزاری، قدردانی، قدرشناسی ≠ نمکنشناسی

۱. حقشناس، حقگزار، شکرگزار، شکور، قدرشناس، نمکشناس ≠ ناسپاس، ناشکر ۲. شاکر، متشکر، ممنون ≠ مغبون

سپاس، سپاسگزاری، شکر، شکرگزاری، قدردانی، قدرشناسی، نمکشناسی ≠ حقناشناسی، کفران

سپاسگزار شدن، قدردان بودن، متشکر شدن، سپاس داشتن

سپاسگزار، شکرگزار، قدردان، نمکشناس ≠ حقناشناس، کفور

شکر کردن، شکرگزار بودن، سپاسدار بودن، منتپذیربودن، شاکر بودن

۱. حمدگفتن، ستایش کردن ۲. قدردانی کردن، سپاسگزاری کردن، حقشناسی کردن ۳. تشکر کردن، امتنان داشتن