سوزانفرهنگ مترادف و متضاد۱. آتشین، حار، داغ، سوزنده، گرم، محترق، مشتعل، ملتهب ۲. تبدار ≠ بارد ۳. پرسوزوگداز، پرسوز، سوزناک ۴. شدید، زایدالوصف
سامانفرهنگ مترادف و متضاد۱. خطه، سو، قلمرو، کران، مرز، حد، سرحد، ناحیه، منطقه ۲. ابزار، اثاث، اسباب، وسایل ۳. انتظام، ترتیب، نظام، نظم ۴. خانمان، ماوا، محل، مقام، مکان، منزل ۵. کالا، مت
سامان دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. نظمدادن، مرتب کردن، انتظام بخشیدن، درست کردن ۲. سروسامان دادن، ساماندهی کردن
سابیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ساییدن، سودن ۲. کوبیدن، نرم کردن ۳. سوهان زدن، صیقلی کردن ۴. زدودن ۵. پاک کردن، جلا دادن، صیقل دادن، براق کردن
ساییدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سابیدن، سودن ۲. خرد کردن، کوبیدن، نرم کردن ۳. سوهان زدن، صیقلی کردن ۴. زدودن ۵. جلا دادن، صیقلدادن ۶. مالیدن