سختیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزار، اشکال، بلا، تعب، تعسر، تندی، تنگی، ثقل، خشونت، دشواری، رنج، زجر، زحمت، سختی، شدت، صعوبت، صلابت، ضراء، عذاب، عسرت، عنت، غلظت، فشار، گرفتاری، محکمی، محنت
سستیفرهنگ مترادف و متضاد۱. اهمال، بیثباتی، تزلزل، تعلل، بیحالی، تغافل، تکاسل، تکاهل، تهاون، درماندگی، رخوت، ضعف، طفره، غفلت، فتور، فروگذاشت، فرویش، قصور، کوتاهی، مسامحه، ناتوانی، وهن ۲
سستی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اهمال کردن، اهمال ورزیدن، تعلل کردن، کوتاهی کردن، تنبلی کردن، کاهلی کردن ۲. درنگ کردن، مسامحه کردن
طلاق گرفتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جدا شدن، مطلقه شدن ≠ طلاق دادن ۲. ازدواج کردن ۳. فسخ عقد کردن (از سوی زن) ≠ عقد بستن، عقد کردن
تشددفرهنگ مترادف و متضاد۱. تندی، حدت، خشونت، درشتی، سختگیری، سختی، شدت ۲. تندی کردن، خشونت بهخرج دادن، درشتی کردن ≠ مدارا، نرمش، ملاطفت، تساهل، مدارا کردن
سختیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزار، اشکال، بلا، تعب، تعسر، تندی، تنگی، ثقل، خشونت، دشواری، رنج، زجر، زحمت، سختی، شدت، صعوبت، صلابت، ضراء، عذاب، عسرت، عنت، غلظت، فشار، گرفتاری، محکمی، محنت
سستیفرهنگ مترادف و متضاد۱. اهمال، بیثباتی، تزلزل، تعلل، بیحالی، تغافل، تکاسل، تکاهل، تهاون، درماندگی، رخوت، ضعف، طفره، غفلت، فتور، فروگذاشت، فرویش، قصور، کوتاهی، مسامحه، ناتوانی، وهن ۲