سوفرهنگ مترادف و متضاد۱. جانب، جهت، راستا، زی، نزد، کنار، سمت، سون، سوی، صوب، طرف، قبل، گوشه، وجه ۲. پرتو، روشنایی، نور ۳. سود، منفعت، نفع ۴. خیال، گمان ۵. توان بینایی، دید
سوافرهنگ مترادف و متضاد۱. بجز، جدااز، جداگانه، جز، علیحده، غیراز ۲. منتزع، وا، جدا ۳. برابر، معادل، یکسان
سوا شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جدا شدن ۲. متارکه کردن، طلاق دادن، طلاق گرفتن ۳. یکدیگر را ترک کردن ۴. انتخابشدن، گزیدهشدن، دستچین شدن
سود داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سودمندبودن، مفید بودن ≠ مضر بودن ۲. پربهره بودن، سودآور بودن، استفاده کردن، سود بردن ≠ زیان کردن
خوردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اکل، بلعیدن، تغذیه کردن، تناول کردن، صرف کردن، میل کردن ۲. جویدن ۳. آشامیدن، نوش کردن، نوشیدن ۴. تحلیل بردن ۵. برباد دادن، تلف کردن، نابود کردن، هدر دادن ۶.
خر کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فریفتن، گولزدن ۲. خام کردن ۳. شیرینزبانی کردن، مداهنه کردن، چاپلوسی کردن، تملق گفتن (بهمنظور سوءاستفاده یا فریفتن)