معنی سهق قشمحا یشرهی قهزاشقیسخد

جست‌وجوی مشابه

۱. اندام مابین زانو و مچ پا ۲. پاچه حیوانات ۳. پایه ۴. ساقه، تنه

۱. بیداری، شب بیداری ۲. بیدار ماندن

۱. قبل، پیش ۲. پیشی، سبقتجویی ≠ بعد، پسین ۳. برتری، تقدم ۴. درس ۵. شرط، گرو، مسابقه ۶. مایه شرطبندی

پیش افتادن، پیشی گرفتن، سبقت جستن

۱. ساییدن ۲. مالیدن ۳. نرم کردن

سهر، گاو، گوساله

سه خروار، هزارکیلو

کفش ساق بلند، موزه

۱. سهم ۲. آذوقه، توشه، خوراک، سوروسات، سیوروسات، قوت ۳. راتب، رستاد، مستمری، مقرری

همجنس بازی کردن، سحق، مساحقه کردن (زنان)