سر زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. روییدن، سبزشدن، سر برآوردن ۲. برآمدن، طلوع کردن، بردمیدن ≠ افول کردن، غروب کردن ۳. دیدن کردن، بازدید کردن ۴. ناگهانی به جایی واردشدن
خندیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خنده زدن، خنده کردن، ضحک، قهقهه زدن ≠ گریستن ۲. ابتسام، تبسم کردن، لبخند زدن ۳. شکفتن، شکوفا شدن، وا شدن، باز شدن ≠ پژمردن، خشکیدن ۴. سبزشدن ≠ خشک شدن ۵. درخ