سررشتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشنایی، آگاهی، اطلاع، تجربه، شگرد، شیوه، مهارت ۲. سرنخ، راهکار ۳. دفتر حساب ۴. گزارش ۵. یادداشت، نوشته ۶. زمام، مهار ۷. اختیار
سرشاخ شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. گلاویزشدن ۲. زورآزمایی کردن، مبارزه کردن، جنگیدن (دو گاو) ۳. درگیر شدن
سرشارفرهنگ مترادف و متضادآکنده، انباشته، پر، سیراب، فایض، فیض، لبالب، لبریز، مالامال، مشحون، ممتلی، مملو ≠ تهی