سلطهجوفرهنگ مترادف و متضاداستیلاجو، استیلاگر، اقتدارطلب، سلطهطلب، اقتدارگرا، سلطهگر، سیطرهجو، قدرتطلب ≠ سلطهپذیر
پتیارهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اهریمنصفت، دیوخو، دیوسیرت ۲. بدکاره، سلیطه، لکاته، پاردمساییده ۳. زشت، مهیب ۴. آفت، بلا، مصیبت ۵. دشمنی، ضدیت، عداوت، عناد
هرزهفرهنگ مترادف و متضاد۱. الواط، بیسروپا، سلیطه، عیاش، فاجر، فاسد، فاسق، لاابالی، لات، لوده، ول، ولگرد، ویلان ۲. بیحاصل، بیفایده، بیهوده، عبث، مهمل
لکاتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدکاره، جنده، خودفروش، روسپی، فاحشه، قحبه، معروفه، هرجایی ۲. بدزبان، سلیطه، شرور