معنی سلامت | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

سلامت

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بهداشت، صحت ≠ بیماری ۲. راحت ۳. امنیت ≠ ناامنی ۴. بهبود، تندرستی، شفا، عافیت ۵. تندرست، سالم ≠ ناخوش ۶. بیگزند، مصون ۷. رستگاری، فلاح ۸. آرامش، صلح ۹. رهاییی

جست‌وجوی مشابه

سلامتجو

فرهنگ مترادف و متضاد

عافیتطلب، آرامشخواه، راحتطلب، صلحجو ≠ عافیتسوز، مخاطرهجو

سلامتخواهی

فرهنگ مترادف و متضاد

عافیتطلبی، سلامتجویی، آرامشطلبی ≠ مخاطرهجویی، عافیتسوزی

سلامتی

فرهنگ مترادف و متضاد

بهبودی، تندرستی، صحتمزاج، عافیت ≠ بیماری

سلاست

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. روانی، نرمی ≠ تعقید، پیچیدگی ۲. تسلیمشدن، رامشدن، مطیعشدن، منقادشدن ≠ تقید ۳. یاغ شدن

سلام

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. تحیت، تهنیت، درود، درودگویی ۲. تندرستی، سلامت ۳. تعظیم، کرنش ۴. احترام (نظامی) ۵. مراسم اعیاد ۶. ذکر

جست‌وجوی متن

تندرستی

فرهنگ مترادف و متضاد

سلامت، سلامتی، صحت، عافیت ≠ بیماری، عارضه، ناخوشی

سلامتخواهی

فرهنگ مترادف و متضاد

عافیتطلبی، سلامتجویی، آرامشطلبی ≠ مخاطرهجویی، عافیتسوزی

بهداشت

فرهنگ مترادف و متضاد

حفظالصحه، سلامت، صحت

عافیتخواه

فرهنگ مترادف و متضاد

آسایشطلب، سلامتخواه، سلامتطلب، عافیتجو، عافیتطلب ≠ عافیتسوز

ایمنی

فرهنگ مترادف و متضاد

اطمینان، امنیت، سلامت، مصونیت ≠ خطر