22 مدخل
دعا، فریضه، نماز
امرا، سلطانها، پادشاهان، ملوک، شاهان ≠ رعایا
۱. درخشیدن، تابیدن ۲. پراکنده شدن، منتشر شدن
۱. براق، پرتوافکن، تابان، درخشان، درخشنده ≠ تار، کدر ۲. آشکار، نمایان، هویدا
۱. تاباندن، پرتو افکندن ۲. پراکندن، افکندن، منتشر کردن
کارد بزرگ
سلاح پوشانیدن، مسلح کردن ≠ خلع سلاح کردن
درخشان، ساطع، منیر، نورافشان، نوربخش، نورپاش، نورگستر
اسلحه، جنگافزار، سلاح، مسلسل
۱. ایجاد کردن ۲. ساطع کردن
۱. پولاد، چدن، حدید ۲. زنجیر، سلاح