سفیهفرهنگ مترادف و متضادابله، احمق، بله، بیشعور، بیعقل، خل، کانا، کمخرد، کمشعور، کمعقل، کمهوش، کودن، نادان ≠ عاقل
سایه افکندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سایه کردن، سایه گستردن، سایه انداختن ۲. مستولیشدن، چیره شدن، حکمفرما شدن ۳. التفات کردن، توجه کردن، عنایت کردن
سایه گستردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سایه افکندن، سایه انداختن، سایه کردن ۲. پوشاندن، پنهان کردن ۳. تحت حمایت قراردادن