سرحالفرهنگ مترادف و متضاد۱. تندرست، سالم، صحیحالمزاج ≠ مریض، بیمار، ناخوش ۲. بانشاط، خوشحال، سردماغ، سرزنده، شاد، کیفور، لول، مسرور ≠ ناخوش، بدحال، ناشاد
سطحفرهنگ مترادف و متضاد۱. روی، رویه ۲. بام ≠ عمق ۳. مساحت ≠ حجم ۴. حد، میزان ۵. جنبه، سیاق ۶. صحن، محوطه ۷. پهنا، گستره، عرصه، پهنه ۸. قشر
سفر کردنفرهنگ مترادف و متضادمسافرت کردن، مسافرت رفتن، سفر رفتن، کوچیدن، مهاجرت کردن، هجرت کردن ≠ مقیم شدن
ترازفرهنگ مترادف و متضاد۱. همسطح، هموار ۲. آلت سنجش همواری سطح، سطحنما ۳. آرایش، زینت، ۴. زردوزی، نقشونگار ۵. بالانس، تساوی، تعادل، مفاصاحساب، میزان، موازنه ۶. صنوبر ≠ ناهموار
لولفرهنگ مترادف و متضاد۱. سرحال، سرخوش، سرمست، شوخچشم، ملنگ، نشئه ۲. خراب، طافح، مست ۳. قلم، لوله ۴. جنبش، حرکت، وول ۵. بیآزرم، بیحیا، بیشرم