101 مدخل
۱. سامان دادن، به سامان کردن، منظم کردن ۲. انجام دادن، محقق کردن
سروبن، درخت سرو
سرویس
پذیرایی کردن
۱. سروسامان دادن، سروصورت دادن ۲. سامانبخشیدن، مرتب کردن
۱. بادخن، بادغر ۲. حلقه فلزی و مشبک سر قلیان (غلیان)
سر برکشیدن، طلوع کردن، ظاهر شدن (خورشید و ) ≠ غروب کردن
سر بر زمین (مهر) گذاشتن