سرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تارک، راس، فرق، کله، مخ ≠ پا، ته ۲. چکاد، قله، نوک ≠ دامنه ۳. در، درپوش، دهانه، سرپوش ۴. بالا ≠ پایین ۵. بزرگ، پیشوا، رئیس، سرور ۶. برتر، والاتر ۷. قصه، آهنگ
سر کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آغاز کردن، آغازیدن، شروع کردن، سر دادن ۲. سپری کردن، گذراندن ۳. به سر بردن ۴. ساختن، مدارا کردن، سازش کردن، مماشات کردن ۵. زندگی کردن، روزگار گذراندن ۶. گذرا
بر کشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خارج کردن، درآوردن ۲. کشیدن ۳. سر دادن، برآوردن ۴. بالا بردن ۵. ترقی دادن، بلندمرتبه گردانیدن، ارتقا مقام دادن ۶. برگرفتن، کنار زدن ۷. برافراشتن، بلند کردن ۸
تصدیعفرهنگ مترادف و متضاد۱. اذیت، تزاحم، دردسر، زحمت، صداع، مزاحمت ۲. درد سر دادن، باعثزحمت شدن، مزاحم شدن، مصدع شدن
سر برآوردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سربلند کردن ۲. سر برداشتن ۳. بالا آمدن، طلوع کردن ۴. ظاهر شدن، نمایان شدن، خود رانشان دادن ۵. مرتفع شدن، بلند شدن ۶. برخاستن ۷. روییدن، سبز شدن، دمیدن ۸. بال