24 مدخل
سر خوردن، لغزیدن، لیز خوردن
مرابط، مرزنشین
سرفه کردن، سلفیدن
۱. سراییدن، شعرگفتن ۲. آواز خواندن، تغنی کردن
حرکت، سرایت
سریدن، لغزیدن، لیز خوردن
سرخوردن، سریدن، لخشیدن، لیزخوردن
سرودن
سرین، کفلگاه
سرحدنشین، مرابط