6 مدخل
۱. سرطانزا ۲. مبتلابه سرطان ۳. مربوط به سرطان ۴. ازجنس سرطان
حرکت، سرایت
ساروانی، شتربانی، قافلهسالاری، شترداری
۱. سامانیافتن، منظم شدن ۲. ازدواج کردن ۳. آرامشیافتن
۱. آراسته، آماده ۲. بقاعده ۳. سامانیافته، مرتب، منتظم، منظم ≠ نابسامان