سرگشتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. دربهدر، آواره، سرگردان ۲. حایر، حیران، حیرتزده ۳. دودل، گیج، متحیر، هاجوواج ۴. درمانده، فرومانده، بیچاره، مستاصل ۵. شوریده، شیدا، آشفته، آسیمهدل، عاشق ۶. مضط
سررشتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشنایی، آگاهی، اطلاع، تجربه، شگرد، شیوه، مهارت ۲. سرنخ، راهکار ۳. دفتر حساب ۴. گزارش ۵. یادداشت، نوشته ۶. زمام، مهار ۷. اختیار
سربستهفرهنگ مترادف و متضاد۱. سربهمهر، مهر، ممهور ≠ سرباز، سرگشاده ۲. پوشیده، نهان، نهفته ۳. ناآشکار ≠ آشکار ۴. غیرصریح، تلویحی ≠ صریح ۵. محرمانه ۶. سری ≠ فاش، علنی
سرگردان کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آواره کردن، دربهدر کردن، بیخانمان کردن، ویلان کردن ۲. بلاتکلیف کردن، معطل کردن ۳. سرگشته کردن، حیران کردن ۴. آشفته کردن، پریشان کردن ۵. آسیمهسر کردن
گوشهفرهنگ مترادف و متضاد۱. زاویه، کنج ۲. پسله، خلوت ۳. سو، کرانه، کنار ۴. طعن، کنایه ۵. اشاره، ایما، تعریض، سربسته