سرگذشتفرهنگ مترادف و متضاد۱. شرح حال، ترجمه احوال، بیوگرافی ۲. ماوقع، ماجرا، واقعه، احوال ۳. افسانه، حکایت، داستان، قصه
سرگشتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. دربهدر، آواره، سرگردان ۲. حایر، حیران، حیرتزده ۳. دودل، گیج، متحیر، هاجوواج ۴. درمانده، فرومانده، بیچاره، مستاصل ۵. شوریده، شیدا، آشفته، آسیمهدل، عاشق ۶. مضط
داستانفرهنگ مترادف و متضاد۱. حکایت، سرگذشت ۲. افسانه، قصه ۳. حدیث، مثل، نقل ۴. ادبیات، رمان ۵. زبانزد، شهره، مشهور
حکایت کردنفرهنگ مترادف و متضادداستانسرایی کردن، روایت کردن، سرگذشتگفتن، قصه گفتن، قصهگویی کردن، نقل کردن، نقالی کردن