سرورفرهنگ مترادف و متضادبزرگ، پیشوا، خداوندگار، خواجه، رئیس، سر، سرپرست، سرکرده، صندید، عمید، مخدوم، مهتر، والا ≠ خادم، کهتر، نوکر، بنده، غلام
کنارفرهنگ مترادف و متضاد۱. پهلو، جانب، ساحل، سو، ضلع، طرف، قبل، کران، کرانه، ور ۲. جفت، جنب، جوار، حاشیه، گوشه، مجاور ۳. آغوش، بر، بغل، پهلو ۴. پای، لب، لبه ۵. جدا، منفصل
بثفرهنگ مترادف و متضاد۱. پراکنده ساختن، منتشر کردن ۲. آشکار ساختن، افشا کردن، فاش ساختن ≠ نهفتن، ۳. حزن، غصه، غم ≠ سرور، شادی