سردستیفرهنگ مترادف و متضاد۱. گذرا، مجمل ۲. حاضری، ماحضر ۳. عجولانه ۴. آسان، رایگان ۵. کم، ناچیز، مختصر ۶. دمدست، دمدستی ۷. چوبدستی
سرمستفرهنگ مترادف و متضاد۱. سرخوش ۲. کچول، کیفور، لول، ملنگ ۳. شاد، شادمان، مسرور، میزده، نشئه ۴. مخمور ≠ خمار ۵. مغرور، فخور، خودپسند
سرمست شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سرخوش شدن، نشئه شدن ۲. کیفور شدن، ملنگ شدن ۳. شادمان گشتن، پرنشاط شدن
سرمست کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سرخوش کردن، نشئه کردن ۲. از خودبیخود کردن ۳. مست کردن، میزده کردن ۴. شادمان کردن، پرنشاط کردن ۵. مغرور ساختن
سراسیمهفرهنگ مترادف و متضادآسیمهسر، آشفته، سرگردان، بیتاب، پریشان، پریشانحال، دستپاچه، دلواپس، سردرگم، متوحش، مرعوب، مضطرب، هراسان
بطرفرهنگ مترادف و متضاد۱. شادی، شادمانی، سرور ۲. سرمستی، نشئه، مستی ۳. غرور، تفرعن، تکبر ۴. طغیان، عصیان، سرکشی ۵. ناسپاسی، کفران
کیففرهنگ مترادف و متضاد۱. تلذذ، خوشی، سرمستی، شنگولی، عیش، لذت، مستی، نشئه ۲. داروینشئهزا، مخدر ۳. چونی، کیفیت ≠ خماری، کم