سرشناسفرهنگ مترادف و متضاداسمی، بنام، شهره، شهیر، مبرز، مشهور، معروف، نامآور، نامدار، نامور، نامی ≠ گمنام
بلندآوازهفرهنگ مترادف و متضادبنام، سرشناس، شهیر، مشتهر، مشهور، معروف، نامآور، نامدار، نامور، نامی ≠ گمنام
مشهور شدنفرهنگ مترادف و متضاداسمیشدن، سرشناس شدن، شهره شدن، مشتهر شدن، معروف شدن، نامآور گشتن، نامدار شدن، نامورشدن، نامی شدن
معروف شدنفرهنگ مترادف و متضادشناختهشدن، سرشناس شدن، مشهور گشتن، شهره شدن، به شهرت رسیدن، شهرت یافتن، زبانزد گشتن