سرسپردهفرهنگ مترادف و متضادتسلیم، فرمانبردار، فدایی، تابع، ارادتمند، ارادتکیش، برخی، فدوی، جاننثار، مطیع، منقاد ≠ گردنکش، یاغی، نافرمان
سطحیفرهنگ مترادف و متضاد۱. سرسری، غیرعمیق ≠ عمقی، عمیق ۲. بیرونی، خارجی، ظاهری ۳. ظاهرگرا، ظاهربین، قشری ۴. مربوط به سطح ≠ حجمی ۵. رویی ۶. رویهای ۷. کممایه ۸. کمعمق ۹. اندک، ناچیز