معنی سرسبز | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

باطراوت، خرم، نزه ≠ بیطراوت، خشک

خرمی، طراوت، نزهت ≠ پژمردگی

برگزیده، شاخص

۱. اخضر، خضرا ≠ احمر ۲. تازه، تر، خرم، شاداب ≠ پژمرده، خشکیده ۳. شاد، خرم ۴. شمشیر، خنجر ۵. بنگ ۶. سبزه، سبزهچهره، گندمگون، اسمر ۷. معشوق

۱. روییدن، جوانه زدن ≠ خشکیدن، خشک شدن ۲. ظاهرشدن، پیدا شدن

۱. رویاندن، رویانیدن ۲. رنگ سبز کردن

۱. خرمی، سرسبزی، طراوت ۲. پاکی، پاکیزگی ۳. شادی، نشاط ۴. تفریح، خوشگذرانی، سیر، گردش، گشت ۵. پاکدامنی، عفاف

۱. خرم، باصفا ۲. سرسبز، باطراوت

۱. باصفا، باطراوت، نزه، سرسبز ۲. بشاش، خشنود، خوش، خوشحال، خوشدل، زندهدل، سرسبز، شاد، شادان، شادمان، مبتهج، مسرور، مشعوف، مصفا ≠ بیصفا ۳. ناشاد

پاک، پاکیزه، خرم، خوش، سرسبز، مصفا، مفرح، مهذب، نزیه

آزرمگین، خجل، روسیاه، سرافکنده، سربزیر، شرمزده، شرمگین، شرمنده ≠ سربلند، مباهی، مفتخر