سرزنش کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تثریب، تقریع، تشنیع ۲. شماتت کردن، ملامت کردن، عتاب کردن، نکوهش کردن، نکوهیدن ≠ ستایش کردن، ستودن
سازش کردنفرهنگ مترادف و متضادصلح کردن، آشتی کردن، رفع اختلاف کردن، توافق کردن، به موافقترسیدن، مصالحه کردن، سازگارشدن، اصلاح کردن ≠ ناسازگاری کردن، مخالفت کردن
سرزنشفرهنگ مترادف و متضادبدگویی، بیغاره، پیغاره، تعنت، تقبیح، تشنیع، تقریع، سرکوفت، شماتت، شنعت، طعن، طعنه، عتاب، قدح، لوم، مخالفت، مذمت، معاتبت، معاتبه، ملام، ملامت، نکوهش ≠ تمجید، ستا
سازشفرهنگ مترادف و متضادآشتی، اصلاح، توافق، سازگاری، سلوک، صلح، موالفت، مدارا، مصالحه، موافقت، همدستی ≠ ناسازگاری، بدسلوکی
سازش دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سازگار ساختن، سازگار کردن، جور کردن، متجانس کردن، وفق دادن ۲. همآهنگ کردن، تطبیق دادن، آشتی دادن، صلح دادن، موافق ساختن
سرکوفت زدنفرهنگ مترادف و متضادسرزنش کردن، شماتت کردن، ملامت کردن، نکوهیدن، نکوهش کردن ≠ تمجید کردن، تحسین کردن، تشویق کردن
طعن کردنفرهنگ مترادف و متضادسرزنش کردن، عیب کردن، شماتت کردن، بد گفتن، ملامت کردن ≠ ستایش کردن، ستودن
ملامت کردنفرهنگ مترادف و متضادسرزنش کردن، نکوهیدن، شماتت کردن، نکوهش کردن، سرکوفت زدن، عتاب کردن ≠ تحسین کردن، ستایش کردن
طعنه زدنفرهنگ مترادف و متضادملامت کردن، سرزنش کردن، کنایه زدن، زخم زبان زدن، نیشوکنایه زدن، شماتت کردن ≠ تحسین کردن، ستایش کردن