سرزندهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بانشاط، دلبهنشاط، زندهدل، سرحال، سرخوش ≠ افسرده، بیدل و دماغ، پکر، گرفته، دلمرده ۲. سرحلقه، سرخیل، سردسته، سلسلهجنبان
سرزنشفرهنگ مترادف و متضادبدگویی، بیغاره، پیغاره، تعنت، تقبیح، تشنیع، تقریع، سرکوفت، شماتت، شنعت، طعن، طعنه، عتاب، قدح، لوم، مخالفت، مذمت، معاتبت، معاتبه، ملام، ملامت، نکوهش ≠ تمجید، ستا
سرزنش کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تثریب، تقریع، تشنیع ۲. شماتت کردن، ملامت کردن، عتاب کردن، نکوهش کردن، نکوهیدن ≠ ستایش کردن، ستودن
سرزنشآلودفرهنگ مترادف و متضادسرزنشبار، سرزنشآمیز، طعنآمیز، توبیخآمیز، طعنهآمیز، ملامتبار ≠ تحسینآمیز، ستایشآمیز
خطابآمیزفرهنگ مترادف و متضادسرزنشآلود، سرزنشآمیز، عتابگونه، مواخذهوار، سرزنشبار، عتابآلود، بازخواستگونه
سرزنشآلودفرهنگ مترادف و متضادسرزنشبار، سرزنشآمیز، طعنآمیز، توبیخآمیز، طعنهآمیز، ملامتبار ≠ تحسینآمیز، ستایشآمیز
سرکوفت زدنفرهنگ مترادف و متضادسرزنش کردن، شماتت کردن، ملامت کردن، نکوهیدن، نکوهش کردن ≠ تمجید کردن، تحسین کردن، تشویق کردن