سرخ شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. قرمز شدن، به رنگ سرخ درآمدن ۲. خجالت کشیدن ۳. خشمگین شدن ۴. برشته شدن، تفتیدن، تفتهشدن
تاب دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تابیدن، تافتن، پیچاندن ۲. سرخ کردن، بریان کردن، تفت دادن، سرخ کردن ۳. بافتن ۴. گرداندن
برافروختنفرهنگ مترادف و متضاد۱. روشن کردن، شعلهور ساختن، مشتعل ساختن ≠ خاموش کردن ۲. برافروخته شدن، به خشمآمدن، خشمگین شدن، غضبناک شدن ≠ آرامشدن ۳. سرخ شدن
سرخ شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. قرمز شدن، به رنگ سرخ درآمدن ۲. خجالت کشیدن ۳. خشمگین شدن ۴. برشته شدن، تفتیدن، تفتهشدن