سرخ شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. قرمز شدن، به رنگ سرخ درآمدن ۲. خجالت کشیدن ۳. خشمگین شدن ۴. برشته شدن، تفتیدن، تفتهشدن
سرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تارک، راس، فرق، کله، مخ ≠ پا، ته ۲. چکاد، قله، نوک ≠ دامنه ۳. در، درپوش، دهانه، سرپوش ۴. بالا ≠ پایین ۵. بزرگ، پیشوا، رئیس، سرور ۶. برتر، والاتر ۷. قصه، آهنگ
خانمانفرهنگ مترادف و متضاد۱. خانومان، خانه، سامان، سرا، ماوا، مسکن ۲. اهلبیت، اهل وعیال، زن و فرزند ۳. اسباب زندگی