معنی سرخرگ | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

شریان، سبات ≠ سیاهرگ، ورید

۱. مخل، مزاحم ۲. مصدع ۳. مترسک

سرانه، مالیاتسرانه

۱. حیران، حیرتزده، گیج، سرگردان، کلافه، متحیر، سرگم ۲. سراسیمه، مضطرب، مشوش ۳. درهم برهم، آشفته، بینظم، بههمپیچیده ۴. مردد، دودل

۱. مردد شدن، دودل شدن ۲. گیج شدن، کلافهشدن ۳. راه گم کردن ۴. سرگردان شدن ۵. کلافه شدن

۱. حیرت، سرگردانی، کلافگی، سرگمی، تحیر ۲. سراسیمگی، تشویش، اضطراب ۳. آشفتگی، بههمپیچیدگی ۴. تردید، دودلی

سرخرگ، شاهرگ، نبض ≠ ورید

ورید ≠ سرخرگ، شریان

سیاهرگ، عرق، ≠ سرخرگ، شریان

سرخر، مخل، مزاحم، دردسردهنده، زحمتافزا

۱. سرخرنگ، سرخ ≠ خضرا ۲. سال سخت ۳. گرما، حرارت، داغی ≠ سرما