معنی سرحال | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. تندرست، سالم، صحیحالمزاج ≠ مریض، بیمار، ناخوش ۲. بانشاط، خوشحال، سردماغ، سرزنده، شاد، کیفور، لول، مسرور ≠ ناخوش، بدحال، ناشاد

۱. فراز ۲. سرد، طفرهآمیز ۳. بیخود، لاقیدانه ≠ مسئولانه، درست و حسابی

بلندی، فراز، فرازین ≠ سراشیبی

بانی، رکن، سرخیل، رهبر، سردسته، سرکرده، سرگروه، سلسلهجنبان، پیشوا

سرحال، سالم، چاقوچله، قبراق

بانشاط، سرحال، سرخوش، شادمان ≠ بیدماغ، ملنگ

۱. سرحال، سرخوش، سرمست، شوخچشم، ملنگ، نشئه ۲. خراب، طافح، مست ۳. قلم، لوله ۴. جنبش، حرکت، وول ۵. بیآزرم، بیحیا، بیشرم

۱. تندرست، سرحال، صحیحالمزاج، قبراق ≠ ناسالم ۲. بیعیب، صحیح، بیگزند، درست، روبهراه، صحیح ۳. بهداشتی ≠ غیربهداشتی ۴. منزه، پاک

بانشاط، خوشحال، سرحال، سرخوش، شاد ≠ افسرده، بیدلودماغ