معنی سخن سرا | واژه یاب

جست‌وجوی هم‌آوا

۱. سخنپرور، سخنطراز، سخنپرداز، سخنساز، سخنآرا، سخنگستر ۲. شاعر ۳. نویسنده ۴. ناطق، سخندان

ادیب، بلیغ، سخنپرداز، سخنسرا، سخنفهم، سخنور، فصیح

۱. سخنگو، ناطق، نطاق ۲. خطبهخوان، خطیب ۳. متکلم ≠ مستمع

۱. خطابه، خطبه، نطق ۲. سخنگاه

نطق کردن، صحبت کردن، حرف زدن، سخن گفتن

۱. بیان، عرض، قول، کلام، گفتار، گفتگو، مقال، نطق، گفت، حرف ۲. ادبیات، شعر

سخندان، سخنسرا، سخنسنج، سخنشناس، سخنور

۱. سخنسرا، سخنگو، سخنور ۲. داستانسرا، قصهسرا، قصهگو ۳. پوستیندوز، فراء

ادیب، بلیغ، سخنپرداز، سخنسرا، سخنفهم، سخنور، فصیح

۱. خطبهگو، خطیب، سخنران، سخنسرا، سخنور، کلیم، گوینده، متکلم، نطاق ۲. گویا، ناطق ≠ اصم

سخنگفتن، صحبت کردن، حرف زدن، سخنرانی کردن