سانفرهنگ مترادف و متضاد۱. روش، طرز، گونه، نمط ۲. رژه، مارش، مشق ۳. قرین، مانند، مثل ۴. رسم، قاعده، قانون ۵. پاره، حصه ۶. خوی، عادت
تفوهفرهنگ مترادف و متضاد۱. دهان گشودن ≠ لب فروبستن ۲. به زبان آوردن، به سخن آمدن، سخنگفتن، لب به سخن گشودن ≠ سکوت کردن، خاموش ماندن
تکلمفرهنگ مترادف و متضاد۱. اختلاط، حرف، صحبت، گپ، گفتار، گفتگو، مکالمه ۲. سخنگفتن، گپ زن، گفتگو کردن، مکالمه کردن ≠ استماع، گوش دادن