38 مدخل
۱. خطابه، خطبه، نطق ۲. سخنگاه
نطق کردن، صحبت کردن، حرف زدن، سخن گفتن
۱. سخنگو، ناطق، نطاق ۲. خطبهخوان، خطیب ۳. متکلم ≠ مستمع
۱. پوستکلفتی، گرانجانی، جانسختی، سگجانی ۲. سنگدلی
۱. مقاومت کردن، پایداری کردن، مقاوم بودن ۲. دیرزی بودن، دیر زیستن
ادیب، سخنپرداز، زبانآور، سخنشناس، سخنور، شاعر
۱. خطابه، سخنرانی، موعظه، وعظ ۲. دیباچه، سرآغاز، مقدمه
۱. بلاغت، سخنرانی، سخنگویی ۲. نویسندگی، شاعری، فصاحت
تذکیر، خطبه، ذکر، سخنرانی، موعظه، نطق، وعظ
سخنگفتن، صحبت کردن، حرف زدن، سخنرانی کردن
۱. حرفزدن، صحبت کردن ۲. سخنرانی کردن، نطق کردن