سختگیر، سختگیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیگذشت، جدی، خشن، دشوارگیر، سرسخت، عنیف، مقرراتی ≠ سهلگیر، مسامحهکار ۲. مشکلپسند، دیرپسند
مخمصهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اشکال، دردسر، قید، سختی، دشواری، گرفتاری، گیرودار، مخاطره ۲. گرسنگی ۳. رنج، زحمت ۴. بدبختی، غم بزرگ
گرفتاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. ابتلا ۲. اسارت، حبس، قید ۳. تعب، تنگنا، دردسر، سختی، گیر، مخمصه ۴. اشتغال، مشغولیت ۵. رنج، مصیبت ۶. دلباختگی، دلدادگی، عاشقی ≠ آزادی، رهایی
بطشفرهنگ مترادف و متضاد۱. سختگیری ≠ آسانگیری، تساهل ۲. حمله ۳. باس ۴. سخت گرفتن ≠ آسان گرفتن ۵. خشم، قهر ۶. دوانیدن، دواندن ۷. راندن